به مناسبت هفتهی پژوهش مصاحبهای با خانم دکتر زهره رنجبر، معاون آموزش مدیریت حوزه علمیه خواهران استان قم، با موضوع «آموزش پژوهشمحور» انجام شد.
سؤال اول- نظر شما در مورد نظام آموزشی پژوهشمحور چیست؟
گاهی در گذر زمان واژهها از معنای اصلی خود آن قدر دور میشوند که روزی برای توجه و ملاحظهی معنای اصلی آن نیاز به قیود اضافی یا وصفی پیدا میکنیم و به عبارتی، واژه مرکب جدیدی را خلق میکنیم.
معنای اصلی آموزش، تجربهای مبتنی بر یادگیری با هدف توانمندسازی فراگیر با تغییر مهارتها، دانش، نگرش و رفتار اجتماعی است؛ و به قول گانیه، «آموزش مجموعهای از رویدادهايی است به عمد طراحی شده با هدف حمایت از فرایندهای درونی یادگیری.»
اگر به تعریف دقیق آموزش توجه کنیم، پژوهش به معنای واکاوی علل و عوامل در دل یک آموزش صحیح نهفته است. آنچه آسیب امروز دنیای علم در کشور ماست، فروکاستن معنای آموزش به انتقال آموزهها در سطح فهم(سطح دوم یادگیری) به مخاطب است. به عبارتی، آموزش در معنای کلمه، پژوهشگری را دربردارد و جدا دیدن این دو مقوله، آسیب بنیادی نظام آموزشی فعلی است.
سؤال دوم- وضعیت فعلی حوزههای علمیه خواهران در رویکرد به نظام آموزش پژوهشمحور را چگونه ارزیابی مینمایید؟
نظام آموزشی حوزه علمیهی خواهران به عنوان نهاد علمی- فرهنگی در حال حاضر در این عرصه، خلأ دارد و فرایند آموزشی به گونهای است که روحیه و هنر پژوهشگری را در فراگیر، نمیپروراند که این ضعف در رسالهها و پایاننامهها و تحقیقهای پایانی و آثار مکتوب، به شدت خود را مینمایاند. به گونهای که علیرغم آماده بودن بسترهای شکوفایی و تولید علم در آموزههای حوزوی، امروزه شاهد تولید محتوای فاخر و مؤثر در عرصههای مختلف دینی علیرغم کثرت فراگیر، نیستیم. برخی طرحها با هدف رفع اين مشكل ارايه شده است؛ طرحهايی مانند اشراب آموزههای پزوهشی در دروس آموزشی كه به عنوان يك گام رو به جلو ارزشمند است اما به دليل نبود نگاه جامع در طراحی آن، حاكميت دو مقوله ديدن پژوهش و آموزش و ضعف برخی زير ساختها، در عمل موفقيتی كسب ننمود.
سؤال سوم- راه کارهای برون رفت از مشکل نظام آموزشی فعلی چیست؟
برای دستیابی به ثمرههای ارزشمند آموزش واقعی و راستین که همان آثار فاخر علمی و دادههای گفتاري، نوشتاری و رفتاری تأثیرگذار دینی در عرصههای مختلف اجتماعی است، باید مولفههای تأثیرگذار در این عرصه را شناسایی و تقویت نمود. استاد، فراگیر، محتوا و سرفصلهای مصوب و در نهایت، چارچوب آموزشی، به ترتیب مؤلفههای اصلی این مسئله هستند.
1- نقش استاد در ثمربخشی آموزشی:
تا زمانی که استاد در تدریس خود مواجهه با مسئله و درگیری عمیق فراگیر با چالشها را طراحی ننمايد و به انتقال صرف دادهها فارغ از مواجهه مسئلهگونه فراگير، بسنده نمايد، هدف آموزشی كه تغيير است، در سطح مطلوب اتفاق نميافتد و غالب محتوا به حافظه كوتاه مدت فراگير سپرده ميشود و با گذر زمان يا مواجهه با اندك چون و چرايي، ناكارامد و بيثمر ميشود.
استاد خوب به جای دادن انبوه اطلاعات، راهبری و هدايتگری ميكند؛ مسئله و دغدغه ايجاد ميكند و فراگير را به ميدان مواجهه با مسئلهی علم ميفرستد. با شناسايی استعدادها و توانمندی فراگيران، آنان را به بالاترين سطح يادگيری كه «ارزشيابی و داوري» است، راهبری ميكند. وقتی فراگير به بالاترين سطح يادگيری دست يافت، نقد ميكند، تبيين ميكند، از نو ميآفريند و چه بسا راهی جديد ميسازد. اين يعنی پژوهشی بر آمده از دل آموزش.
2- نقش فراگير در ثمربخشی آموزشی:
گزينش صواب داوطلب در بدو ورود از حيث نشاط جسمی و سلامت روان از يك سو و داشتن انگيزههای مطلوب و پويايی علمی از سوی ديگر، از ضرورتهای تحقق اهداف آموزشی و به تبع، تربیت نيروهای فرهيخته پژوهنده در سيستم آموزشی است.
3- تأثیر محتوا و سرفصلهای آموزشی:
غلبه متنمحوری بر محتوامحوری در واحدهای درسي، جولان فكری استاد و طلبه را در تنگنا قرار ميدهد؛ باید در این زمینه تدبیر نمود.
4- تأثیر نظام آموزشي:
انبوهخواني، طول دوره و تحفظ بر نظام كليشهای آموزشی نيز فرصت تفكر و تحقيق را از فراگير ميگيرد. نمرهمحوربودن، ارزشيابی غير كيفی و مبتنی بر محفوظات، تعدد عناوين درسی و...، سدّ معبری است برای شكوفايی استعدادها و تبلور توانمنديهای بالقوه فراگيران.
يكی از پيشنهادهای اجرايی در اين حيطه، تغيير ساختار سازمانی موجود در مدارس به معنای يكيشدن معاون محتوايی آموزش و پژوهش است؛ البته منوط به انتخاب شايسته نيروی انسانی برای اين پست است. پيشنهاد دوم، تعريف كلان پروژههای علمی و ارايه آن به كادر، اساتيد و گروههای علمی برای هدايت و راهبری فراگير در همه حيطههای مرتبط در فرايند تحصيل است.
سؤال چهارم- به نظر شما، يكی از خلأهای حوزه علمیه خواهران در امر پژوهش چیست؟
خلأ تحقيقات و پژوهشهای ميدانی در حوزه علمیه جدی است. رسالت هر نهاد علمی در جامعه، رفع نيازهای جامعه و پاسخگويی صحيح به آن است؛ تا درد را نشناسيم، درمان ميسر نيست. شناخت خلأها و دردهای جامعه و ارايه پاسخ مطلوب به آن در بسياری از محورها، حضور دغدغهمند و درمانگرانه و نه قضاوتگر و طردكننده را ميطلبد. گوشی برای شنيدن و چشمی برای ديدن واقعيتها و نه صرفاً اشتغال به كتابها و انحصار در كتابخانهها لازم است.
در اين زمينه اميدوارم معاونت پژوهش مدیریت حوزه علمیه خواهران استان قم، برنامههای مفيد و عملياتی را ارايه و راهبری نمايد.